منتخب پرسش و پاسخ
های این وبلاگ
( 5 )
پرسش73: آیا درباره شهر رومی میرا در جنوب ترکیه می دانید، که می گویند محل
تولد سنت نیکولاس یا همان بابانوئل است،
او راهب کلیسای آن شهر تاریخی بوده و چون قدیسی شمرده می شده، جای قبر
او نیز در آن شهر باستانی باقی است. آیا به میترایی و اسکندر رومی مربوط
است؟
پاسخ پرنیان حامد : بلی , در زمان کنستانتین که رومیان مدائن شکست خوردند و به استانبول
امروزی مهاجرت کردند و آیین میترایی خود را به مذهب مسیحی تغییر دادند , نمادها و
ایین های میترایی را با نام دیگر وارد مذهب جدید شان کردند که تقریبا هیچکدام با
مذهب مسیحی و حضرت عیسی ارتباطی ندارد !
مشهودترین آن مخلوط شدن تولد حضرت عیسی با نوروز میتراییان بوده است ( کتاب صفحه
170):
ولادت حضرت
عیسی پسر مریم به استناد متون پهلوی و نوشته تاریخ بلعمی و مورخین شرقی چون
عبدالله بن عباس:
از گاه عیسی علیه السلام
تا پیغامبر ما (محمد) صلی الله علیه و سلم پانصد و پنجاه و یک سال بود
تاریخ تولد عیسی پسر
مریم حدود 1909 سال پیش و در روز هفتم اکتبر بوده است . 2010 سال پیش تاریخ فتح
اروپا به دست اسکندر (میتری دات کسری ارومیه ای) و بنیانگذاری حکومت ارومیان با
مذهب میترایی در اروپا و 24 دسامبر روز تولد میترا (خورشید ) و نوروز
میتراییان بوده است .
سنت نیکولاس را هم که
آیین مهری را در شب نوروز میترایی 24 دسامبر اجرا می کرده است تبدیل به ایزد فروغ
کرده اند .آیا تا به حال نشنیده اید که می گویند بابا نوئل در قطب شمال زندگی می
کند ؟ می دانید چرا؟
کتاب اسکندر تاریخ ایران
الکساندر یونانی نیست صفحه 73 :
. بابا نوئل عیسویان که کلاه فریگی (مادی) بر سر و سدره
سرخ بر تن دارد و سوار بر ارابه سورتمه ای بر اسمان ها می تازد و در زاد شب عیسی (
زاد شب مهر) به زمین فرود می اید و برای کودکان ارمغان می اورد همان بغ مهر ایزد روشنی است که شانزده
سده پس از بر افتادن ایین مهر در اروپا, عیسویان او را به شکل امروزی در اوردند
(احمد حامی)
کتاب صفحه 206 :
. اروپاییان محل
بابا نوئل (بغ مهر) را در قطب شمال می دانند او با سورتمه ای که اسپان شاخدار ان
را می کشیده اند به طرف قطب شمال رفته است و هر ساله از قطب شمال می اید و برای
کودکان ارمغان می اورد . عجیب است که اسکندر روایات ایران نیز از اروپا به قطب
شمال رفته است کلاه فریگی (مادی) به سر داشته , رنگ محبوب او قرمز و مذهب او
میترایی بوده است و میترا با سورتمه و اسب شاخدار به اسمان رفته است (اسناد این
گفته یعنی رفتن اسکندر به اروپا و سنگ لوح های معابد میترایی دال بر به آسمان رفتن
میترا با سورتمه و اسب شاخدار و ... در کتاب ارائه شده است)
پرسش:
درود . نماد های میترایی روی سکه های سلوکیان چیست؟
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما دو ردیف بالا علائم پشت سکه سلوکیان و دو ردیف پایین
نمادهای میتراییان است

پرسش 72: آیا چند هزارعرب قبیله های پراکنده عربستان در 2000
سال پیش عربی صحبت می کردند؟ یا اینکه زبان عربی بین 2500 تا 1500 سال پیش
در بین النهرین شکل گرفت؟ لازم
به ذکر است، هم اکنون در نقاط دور دست و کوهستانی عسیر و ظهران جنوبی و مرز
یمن، مردمان قدیمی مدرسه نرفته با لهجه های دیگری حرف می زنند،
که گویا بیشتر به زبان اریتره همانند است. کلاً هیچ مدرک و سندی
در دست نیست، که آن چند هزار نفر ساکنان باستانی عربستان، عرب بوده و
عربی صحبت می کردند. آیا نباید ایرانی های پژوهشگر گپ آن افراد کوهستانی را
ضبط و در اینترنت منتشر کنند، و به نوعی برای تحقیقات بیشتر تاریخی نگهداری
شود؟
پاسخ پرنیان حامد: خط عربی و فارسی امروزی خطی است که قبل از حمله اعراب به ایران به خط کوفی شهرت داشته است و
این خط مربوط به ایران بزرگ و بین النهرین بوده و به اعراب مربوط نمی شود . دستور
زبان و ... زبان عربی را نیز تا آنجا که اطلاع داریم روزبه پسر جشنش ملقب به
عبدالله ابن مقفع از نوابغ ایرانی در زمان عباسیان برای آنان به وجود آورده است .
لاجرم زبان عربی امروزی قبل از زمان عباسیان وجود خارجی نداشته است . این اطلاعات
کوتاهی است که من می توانم به جرات در اختیارتان بگزارم چرا که صحت آن قابل اثبات
می باشد . اما توجه کنید پژوهشگر تاریخ شخصی نیست که برای 7000 سال تاریخ ایران
سند جمع آوری کرده باشد . تحقیقات و اسنادی که من جمع آوری کرده ام تا پایان حکومت
اشکانیان بیش نمی باشد . برای پیشنهاد جالب تان به پژوهشگران ساسانی و حمله اعراب
به ایران رجوع کنید.
پرسش: در کجا می توان به نتیجه تحقیقات پیدایش اقوام
آریایی و راندن اقوام جنوب غربی ایران دست یافت.
پاسخ پرنیان حامد: با سلام . در جنگ اهورا (
اورا = اور+ ان پادشاهی جنوب غربی بین النهرین با پایتختی حدود هندیجان ایران با اهریمن (اریمن = اریا من = اریایی ها , man در زبان کهن به معنی ایل
است = ایل اری ) مردم شمالی بین النهرین در حوالی رود اران امروزی . جنگ
اقوام شمال غربی ایران امروز با اقوام جنوب غربی ایران امروزی که امروز هم پس از
هفت هشت هزار سال هنوز ا هنوز شاهد ادامه ان هستیم .
پرسش 346 : درود . ایا در زمان ساسانی سرزمین نیمروز که مرکز ان
بابل بوده ,1 مکان بوده یا 2 مکان؟ اگر زرنک و نیمروز تقریبا در یک مکان بوده اند
,چرا زرنک را در سیستان کنونی فرض کرده اند؟
این متن را توجه کنید:
(یکی
از واپسین روز های پاییز سال 626 ترسایی ,سپهبد مردان شیر مردان شاه ,پاذگوسبان
نیمروز به همراه ازادبه شهر بان حیره و دسته ای چالاک تیزرو از میان جاده کوهستانی
به سوی دستگرد روان بودند....مردان شیر روی اسب خم شد و به تندی میتاخت .هنوز
نتوانسته بود سخنان سایب را فراموش کند .زیر لب نجوا کرد :براستی او چه میخواست
بگوید ؟چه کسانی در نیم روز زندگی میکنند؟ مگر گروهی تازی بیابانگرد که خوراکشان
سوسمار و چلپاسه است؟)
نیمروز محل سکون اعراب گفته شده ؟ منظور حتما
شمال عربستان است و سخن از زمان خسرو پرویز است......
پاسخ پرنیان حامد: درود تصور می کنم نیمروز نام خطی بر زمین از شمال تا جنوب است که
دو رسد خانه چغامیش و کعبه زردشت روی این خط بوده است ( فراموش نکنید در ان زمان
زمین گرد نبوده است خط ها را با در نظر گرفتن مسطح بودن زمین از دید مردم ان روزگار
تجسم کنید ) زرنک= سیستان امروزی را هم به کلی فراموش کنید غیر ممکن است . (این خط
مبدا ایران با نام نیمروز را هم انگلیس ها به گرینوچ منتقل کردند , کاش جد شما به
جای دیوار , شمشیر می کشید و نسل شان را بر می انداخت . این رها شدگان از سد
اسکندری جهان را درهم کردند )
پرسش 357 : سلام . چرا در متون پهلوی مانند اداویراز نامه
, نام الکسندر امده؟
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما . همین الان بر جستار http://www.tarikhema.ir/forum/topic-t906-75.html#p26519 دقیقا بحث بر سر همین نام تلقین شده ای است که برایتان
هزار جور می توانم بخوانم و فقط چون حمله الکساندر نامی تلقین شده است این نام را
به این صورت خوانده اند قسمتی از این گفتگو :
پاسخ بزرگواری با نام
ایرج از این جستار به سوال من برای خواندن این لغت در زبان پهلوی :
پرنیان حامد : اما
بزرگوار نه انکه حمل بر جسارت باشد تنها پرسش است .
از شما تقاضا دارم باری دیگر مرا روشن بفرمایید :
چرا حرف دوم این لعت را
به جای ( ر) (ل) می خوانید در حالی که در ترکیب بعدی که الان برای سوال
بعدی ارسال خواهم کرد این ترکیب در اول کلمه
را احتمالا ( ارومی ) و نه ( الومی) خواهید خواند ؟
مرا ببخشید جدا نمی خواهم جسارت کنم و روی سخن شما که صد البته
دانسته هایی خیلی بیش از من دارید سخن بگویم
. اما از شما استدعا دارم باری دیگر و بدون پیش فرض ها ترکیب دو اوای اول این کلمه را و گونه های مختلف خواندن ان را برای
من توضیح بدهید . با سپاس
ایرج : بستگی به جمله
دارد. در زمانهای كهن يكی از شيوههای نويسندگی ايرانيان،
تندنويسی بود. بنابراين واكهای نزديك به هم(مانند ل و ر) را برپايهء سادهترين شكلش مینوشتند. برای نمونه نويسهء
ل يك زائدهء اضافه نسبت به نويسهء ر دارد
اما در تندنويسی اين زائده گذاشته نمیشود. پس برای خوانش واژهها نياز به جمله داريم. اما خوانش نامهای خاص نياز به
اطلاعات بيشتری دارد همچون تقارن با ديگر دبيرهها.
پرنیان
حامد : بزرگوار پس این لغت به صورت های گوناگون خوانده خواهد شد و ترجمه الکساندر از متن
کارنامه اردشیر بابکان تنها به علت پیش فرض دیکته شده حمله الکساندری
است که بر سکه اش نیز الس آندروس( یا بهتر بگویم الح سندوروس و به تفسیر یونانی
الکس= حامی , آندروس = ناحیه فرشا در سوریه = حامی سوریه ) نوشته شده و ان
هم به همین سبک با کلی تفسیر و اما و شاید الکساندر خوانده شده است !
لاجرم
اجازه می فرمایید این لغت را مثلا:
دو حرف
اول ان را به جای (ا ل ) برای شما (خ ر) بخوانم و ان را به خرو (خریدرو) اوستا = دیو خشم =خشم
خونین
درفش
(ائشم خرویدرو) ازسپاهبدان اهریمن تفسیر کنم و قسمت دوم نام را نیز به
زناشویی
خشم و منوشک نسبت بدهم که از این زناشویی گروه فره کاستان (کوخرید) اهریمنی
زاده شدند
و برای شما از زند و هومن یسن سند بیاورم که منظور این گروهند : ان از
اهن الوده
فرمانروایی بیدادانه ژولیده مو از تخم خشم باشد . ...دیوان ژولیده موی از
تخم خشم
ان بد تخمان از گسته خراسان به ایرانشهر بریزند ....فرمانروایی از این خشم
تخمگان
(ترکان چرمین کمر در نسخه پازند ) به شیداسپان کرسیاک ارومایی دروج در
ده
سلمان
(دیلمان) رسد
....
یا تفسیر
را کنار بگذارم و لغت را مستقیم به صورت
:
ارد ش ا خ
ی ل = ار ت ش ا خ ی ل = ارتشاخ یل بخوانم و سپس در شجره نامه اشکانیان بلعمی – طبری
: اشک
پسر حره پسر رسستان پسر ارتشاخ پسر هرمز پسر ساهم پسر روان
پسر اسفندیار نام او رابیابم و به یاد داشته باشم که : ساسانیان , اشکانیان را نتیجه تدبیر خائنانه
اشک (برادر ساسان) دانسته اند و قسم خورده انتقام بودند
و بنابراین اسکندر را اشک ارتشاخ برادر ساسان
از نوادگان بهمن معرفی کنم
یا اگر بدون یونانی و
مورخین ان هیچ سندی از کشور خودمان پذیرفته نیست ! ان را به صورت :
اراکساندر
بخوانم و ان را به رود آراکس هرودوت = ارس نسبت بدهم و به اراکس اندر
تفسیر کنم که با ارومی (ارومی
+ یه = محل
زندگی ارومی ها ) نیز همخوانی داشته باشد ؟
بزرگوارآیا
می توانم چنین کنم ؟ بزرگوار ایا می توانم تاریخ کشورم را به تفسیر تاریخ کشور خودم و
اوستا
بخوانم و
تفسیر یونانی و اروپایی را که به عمد در تاریخ کشورم دخالت کرده اند کنار
بگذارم؟
در تاریخ بلعمی در مکان الکساندر سروس خندروس نوشته شده است که ترجمه از زبان پهلوی به عربی بوده
است و در زبان پهلوی خ - ه - ا جایگزینی دارد لاجرم این نام اندروس نیز می تواند
خوانده شود
.
الکساندر
را در تاریخ ایران خندروس نوشته اند و نه اسکندر
پرسش 225 :
درود.نظر شما در مورد این متن چیست؟
(در فاصله زمانی ساخت شهر مادی هگمتانه (از آخرین
شاه ماد) و ساخت شهر سِلوکی سِلوکیه (از نخستین شاه سلوکی) هیچ شهری در ایران
ساخته نشد. این زمان برابر است با زمان پادشاهی کورش بزرگ و بازماندگان هخامنشی
او.)
پاسخ پرنیان حامد: شهر مادی هکمتانه توسط اولین شاه ماد ساخته
شده و نه اخرین !نخستین شاه سلوکی 36 سال قبل از کوروش کبیر است . ممکن است چون
پادشاهان ماد فرصت زیادی برای قصر سازی نداشتند تا زمان هوخشتره در گیر جنگ با
آشور بودند . این چه ارتباطی با هخامنشی دارد ؟
خود کوروش به استناد مدارک یونانی سازنده شهر کوروش است ! تخت جمشید که هیچ با کتیبه داریوش اول در مورد
ساخت قصر شوش چه می کنید ؟
پرسش: گویند که در حفاری های بابل ,الواحی پیدا شده شده است که ثابت میکند کوروش
بزرگ دختر یک مرد بابلی را به علت بدهی ,گروگان گرفته بود!! و در موسسه ی اگیبی ان
دختر را گذاشته بود!(موسسه ی اگیبی یک ربا خانه و فحشا خانه بوده و از این دختران
گرو گرفته شده برای بهره کشی جنسی استفاده میشده!!) همچنین هزینه تاسیس این
رباخانه از غارت لیدیه به دست کوروش بزرگ تامین شده ؟؟
پاسخ پرنیان حامد: ترا به خدا ما را نخندانید ! چشم الان به کل لینک هایی
که فرستادید رجوع می کنم . اما قبل از ان به شما خاطرنشان می کنم بابل با ان فرهنگ
و ان معبدی که زنان خود را در جلوی ان
وقف کرده بودند نیازی به فاحشه خانه نداشته که کوروش کبیر برایشان بسازد کل بابل
از دید فرهنگ و ادیان امروزی فاحشه خانه
عمومی بوده است . بزرگترین اشتباهش این بود که بیت المقدس را آباد و قوم بنی
اسرایل را رها کرد که مسیح موعود بخوانندش و امروز این مسخره بازی را راه
بیاندازند. این قوم بی چشم و رو گند زدند به کل جهان !
پرسش:
سایت رسمی ایشان(پژوهش
های ایرانی) یک وبلاگ ساختگی نیست! یک سال است که این سخنان را میگویند .هر چند
میدانم که شما سرتان را بردید زیر برف و خودتان را به کوچه علی چپ زده اید.فکر
کرده اید منشور کوروش خونخوار که در شرایط پیروزی نوشته شده ,به سخنانش میشود اتکا
کرد !!
پاسخ پرنیان حامد: با سلام 5-6 طومار پرسش ارسال فرمودید که چون سخن
بالا فقط شعار است ! شعار ندهید یا سند
بیاورید ! یا سوال علمی مکتوب کنید . من نه سرم زیر برف است و نه خودم را به راهی
می زنم اما (ح ق ی ق ت ) حقیقت با سند
بدون شعار اضافی با عقل سلیم و قضاوت صحیح
تنها چیزی است که می پذیرم . من خود به تاریخ چنین چیزی را بر این وبلاگ
مکتوب
کرده ام . توجه ندارید ؟حوصله ندارید ؟ نمی خواهید بخوانید ؟ نخوانید مهم نیست اما
قضاوت بی جا هم در مورد نخوانده ها نکنید !
در کل
طومارهای شعار های شما قسمتی بود که قابل بررسی است :
۱- کورش هخامنشی در متون اوستایی نام کورش در متون اوستایی (اعم از
یسناها، یشتها، ویسپرد، وندیداد و خردهاوستا) نیامده است.
پاسخ : اوستا قبل از کوروش هخامنشی نوشته شده است !
چگونه نام او باید در این کتاب باشد ؟ به جای این همه شعار کمی هم فکر کنید!
۲- کورش هخامنشی در متون شرق ایرانی نام کورش در متون شرق ایرانی (اعم
از سغدی، بلخی، خوارزمی، سکایی و جز آنها) نیامده است.
پاسخ : متون شرقی ایرانی ؟! سوگود , سغد نیست . باختریش
, بلخ نیست . خورآزمیا , خوارزم نیست . سکایی ها در حوالی در یای سیاه بودند !
سوگود, باختریش , خورآزمیا در غرب ایران امروز بوده اند و نام کوروش در متون بابلی
و منشور او در بابل یافت شده است !
۳- کورش هخامنشی در متون فارسی باستان
در متون فارسی باستان هخامنشی اطلاعاتی باره کورش وجود ندارد، اما
در دو جا نام او به شکلهای زیر آمده است. یکبار در کتیبههای کوتاه و مکرر
پاسارگاد: «من کورش، شاه هخامنشی»؛ و دیگری در کتیبه داریوش در بیستون که کمبوجیه
و بردیا پسران کورش معرفی شدهاند: «پسر کورش به نام کمبوجیه از دودمان ما در
اینجا شاه بود»، «مغ گئومات به دروغ چنین میگفت که من بردیا پسر کورش هستم»،
«وَهیَزداتَه به دروغ چنین میگفت که من بردیا پسر کورش هستم».
پاسخ :. انتظاری نداریم که داریوش شاهی که نسل او را از
زمین برداشته , کتیبه ای از او یا پسرانش باقی گذاشته باشد ! به همت داریوش شاه
اول هیچ کتیبه ای از انها در ایران باقی نمانده است .
۴- کورش هخامنشی در متون پهلوی اشکانی
نام کورش در متون پهلوی اشکانی (پارتی) نیامده است.
پاسخ : به کوشش دولت ساسانی اصلا متنی از اشکانیان باقی
نمانده است که نام کوروش در انها باشد یا نباشد ! سه متن (ویس و رامین , یادگار
زریران , درخت آسوری ) متن اشکانی حدس زده می شود ! یک مشت صورت حساب و سند مالکیت
+ چند سکه + زیر نویس یک خطی چند مجسمه , کل متون باقی مانده اشکانی در ایران است
. متن کجا بود که در انها دنبال اسم کوروش
بگردیم و قضاوت کنیم ؟
۵- کورش هخامنشی در متون پهلوی ساسانی
نام کورش در متون پهلوی ساسانی (اعم از کتیبهها و کتابها) نیامده
است.
پاسخ : ساسانیان خود را از نژاد خاندان هوو می دانستند و
مزدا ایین بودند . در این متون جز از نام و بررسی سرگذشت این خاندان تقریبا با هیچکس دیگری کاری نداشتند !
۶- کورش هخامنشی در متون مانوی نام کورش در متون مانوی نیامده است.
پاسخ : محبت بفرمایید شجره نامه ها بررسی زندگی نامه
شاهانی که در متون مانوی امده است مکتوب بفرمایید ! که ما بتوانیم قضاوت کنیم
" همه را نوشته جز کوروش ! "
۷- کورش هخامنشی در متون فارسی,
الف) کورش هخامنشی در شاهنامه فردوسی نام کورش در شاهنامه فردوسی نیامده
است.
ب) کورش هخامنشی در شعر و ادبیات فارسی نام کورش در شعر و ادبیات فارسی
نیامده است.
ج) کورش هخامنشی در تاریخنامههای ایرانی
نام کورش چند بار به شکلهای کورش، قورش، قورس همراه با شرح مختصری
از او در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، تاریخ پادشاهان و پیامبران حمزه اصفهانی و
چند متن دیگر آمده که بازتاب و تلخیصی از کتاب تورات یهودیان است. تفصیل این روایتها
را در بخش بعدی که به «بررسی نام و شرح حال کورش هخامنشی در منابع عبرانی» اختصاص
خواهد داشت، دنبال میکنیم. حمزه اصفهانی نام کورش را یک نام عبرانی یهودی میداند.
این همه آنچه بود که در متون ایرانی در باره کورش بزرگ آمده است.
سکوت منابع ایرانی در قبال نام کورش نشان میدهد که ایرانیان با اینکه اندکی با
نام او آشنا بودهاند، اما کورش در بهترین حالت شخصیتی ناچیز بوده است که ایرانیان
برای او اهمیتی قائل نبودهاند.
پاسخ : به لطف داریوش اول هخامنشی و سلسله ساسانی سندی
نداشتند که از او نام ببرند ! کتیبه ها و منشور کوروش را ما یافته ایم . انها این
اسناد را هم نداشتند
درود بر شما .کسی قصد خنداندن شما را ندارد .این در 50 لوح کشف شده
در بابل به دست امده! صریحا نوشته شده در سال هشتم پادشاهی کوروش در بابل، دختری
به نام تابموتو به دلیل اینکه پدرش یک سکه طلا و ده سکه نقره به مؤسسه مالی یا
رباخانه اگیبی بدهی داشت، به گرو گرفته شد تا زمانی که پدرش بدهی خود را تسویه کند
.به جای خندیدن , ترجمه ها را بخوانید و ان را نقد کنید . این هم ادرس ها:http://ghiasabadi.com/true-cyrus-and-fantasy-cyrus.htm)
http://ghiasabadi.com/true-cyrus-and-fantasy-cyrus-02.htm
http://organon.blogfa.com/post-81.aspx
پاسخ: ایا متوجه علت خنده من شده اید ؟ در بابل رسم دختران چنین بوده است :
هر دختری می باید قبل از ازدواج خود را وقف ایشتر می کرده است یعنی به ازای قیمتی
با هر مردی که جلو می امده هم بستر می شده است . شهر بابل به علت این رسم از دید
فرهنگ امروزی ما فاحشه خانه عمومی بوده است (که عیب و عار نبوده است تصور ان برای
ما امروز وحشتناک است و به دور از عفت اجتماعی !) حال کوروش کبیر دختر او را به
کدام عیاش خانه فرستاده است کل شهر فاحشه خانه بوده است !
باز هم
صد رحمت به کوروش کبیر 1 دختر را با سند مکتوب و علت ان برای قرض پدرش نگه داشته
است حتی سند رسمی هم نوشته مبادا گم بشود پادشاهان قبل و بعد از او کل زنان و
دختران شهر را به اسارت می بردند , به انان تجاوز می کردند و انان را می کشتند !
خنده ام
می گیرد که برای رد کوروش کبیر چه اسناد جالبی ارائه می شود .
نقاشی که
دو هزار سال پس از او کشیده شده است
نبودن
نام او در اوستایی که قبل از او نوشته شده است
ارائه
لوحی که نشانگر احترام او حتی برای دختر بچه ای که پدر مغلوب در جنگ و مقروض او را نه تنها به رسم ان زمان تکه تکه نکرده
است بلکه زحمت نوشتن لوح رسید او را هم به خود داده است !
کوروش
کبیر نه خداوند بوده , نه بت است و نه .... او هم مانند دیگران جنگ کرده است
و جنگ برابر کشت و کشتار است . تنها عمل
خیر او این است که به رسم ان روزگار مردم را به اسارت نگرفت و از با خاک یکسان
کردن شهر ها خودداری کرد . مردم تسلیم شده را قتل عام نکرد و به باور های مردم
احترام گذاشت اولین پادشاه جهان است که چنین کاری کرده است و باعث افتخار ما
ایرانیان است . ( یک دختر به اسارت برده است ؟ کل زنان شهر مطلق به شاهان فاتح
بوده اند ! خنده ام می گیرد !)
پرسش 249 :
نمیدانم شنیده اید یا نه ؟ تازگی بازی جدید در اوردن که فردوسی زرتشتی بوده!
نمونش مزخرفات بهرام مشیری (خودشان را مسخره کرده اند یا ما را ؟ هر کس برای احیای
تاریخ و زبان و فرهنگ ایران کوشش کند زرتشتی است؟)
پاسخ پرنیان حامد: فردوسی اگر زردشتی بود کلامی هم خودش در باب او
می نوشت و عینا گفته های دقیقی را کپی نمی
کرد و هر کس ادعا می کند او زردشتی بوده است سخنان او را پس از گفته دقیقی در مورد
گشتاسپ و اسفندیار بخواند ببیند نظر او همچون متون زردشتی تایید این شاه است یا
تکذیب او !
پرسش 255 : چرندیات بهرام مشیری در مورد فردوسی را در یوتوب بخوانید و بخندید. البته
همین چرندیات ایشان روی خیلی ها اثر گذاشته و دارند نسبت به مسلمان بودن فردوسی
تحقیق میکنند. (خوبه اولین بخش های شاهنامه اندر ستایش پیامبر (ص) است). تا
دیروز میگفتن فردوسی چاپلوس پادشاهان ایران و سلطان محمود بوده حال بازی جدید در
اورده اند. (در ان زمان کتاب هایی از خطر نابودی در امان بوده اند که در کتابخانه
سلطنتی نگه داشته میشدند فردوسی میخواست چاپلوسی کنه میرفت تو دربار سلطان محمود
پیش شاعران درباری واسه پاچه خاری و از همشون هم سرامد تر بوده ولی این کار را
نکرد!!).
پاسخ پرنیان حامد : ایا ممکن است فردوسی را راحت بگذارید ؟ کوروش
کبیر تمام شد نوبت فردوسی است ؟ اگر یک نفر حرف حق بزند اما هم کیش شما نباشد ,
حرف او را می پذیرید یا نه ؟ نمی توانید آیین و کیش فردوسی را مشخص کنید چون شخصا
انسانی است که به همه احترام گذاشته , اگر هم مکتوب کرده همه عقاید مختلف را از
زبان افراد گفته است , شما بگویید مسلمان بوده , اقا بفرمایند زردشتی بود , ان یکی
بگوید ملحد بود , من سند می اورم همه را بود و هیچکدام را نبود .
آنچه مهم
است آنکه فردوسی یک انسان بود انسانی که
به همه احترام گذاشته , انسانی که از تعصبات بی جا دوری گزیده , انسانی که زندگی
خود را وقف زبان و تاریخ کشورش کرده است . روحش شاد باد , یادش جاودان
هر که ایرانی است از هر قوم و کیشی که هست , به احترام زحماتش به او احترام
خواهد گذاشت ,از هر قوم و کیشی که بود.
پرسش: درود .چرا این سخن داریوش اول که میگوید :"طلا از سارد و از راه باختر
اورده شد" را در کتاب نیاوردید ؟ همین ثابت میکند باختر در غرب ایران ,سر راه
سارد تا شوش بوده . حتی بلخ امروزی هم معدن طلا ندارد!
پاسخ پرنیان حامد : درود بر شما . باور کنید
مدرک انقدر زیاد است اگر می خواستم بنویسم کتاب بیش از هزار صفحه می شد.
پرسش266 : درود بر شما .در مورد تخت جمشید ,اگر معبدی میترایی است چطور ان را داریوش
و خشایارشا و اردشیر که مزدایی بوده اند ساختند؟ داریوش که مقبره داره ولی مزدایی
ها جسد هاشون را خوراک مرغان میکنند! در مورد میترایی بودن پارسه کد بیشتر توضیح
میدهید ؟
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما .آیینی جدید با قدمت حدود 40 سال با عنوان مزدایی بر ضد ایین قدیم و به
وجود آورنده جنگها ! عجیب نیست اگر
پادشاهی سیاست مدار با نام داریوش به ان سوگند بخورد , در ضمن هوای ان یکی
را هم داشته باشد و ایین هردو را اجرا کند و به هیچکدام پایبند نباشد . سپس مقبره
او مزین به چلیپای (صلیب) میترایی باشد .
داریوش و خشایار تخت جمشید را ترمیم و گسترش داردند ان را نساختند! نام این محل تخت داریوش و تخت
خشایارشا نیست ! نام این محل تخت جمشید (نماد سومریان میترا آیین افتاب پرست با
لغت شید در ان ) است
پاسخ : با سلام . خیر الکساندر در مدت 14 سال حکومتش از انطرف اروپا را فتح کرده از این طرف با
هخامنشی ها درگیر بوده رفته افغانستان و پاکستان را فتح کرده از ان طرف رفته مصر
را گرفته بعد رفته اسپانیا از اسپانیا رفته هندوستان از انجا رفته یمن از انجا
رفته مکه از مکه رفته قفقاز رسیده به انگلستان بعد پریده رفته فرانسه مطمئن هستم
تا امریکا هم رفته بود چون گفتید دونده خوبی بوده است . خجالت بکشید !
1-الکساندر به سال 334 ق.م حرکت می کند3 سال بعد یعنی به سال 331 ق.م در حال جنگ بی
امان با داریوش 267 خانم حامد الکساندر 3 هفته ای رسیده هند؟یا
مدت 10-12 سال ؟
سوم به بین النهرین می رسد . بسیار خوب تا اینجا قابل قبول
بفرمایید مصر را چه زمانی فتح کرده است ؟
تصور نمی کنم شاه مصر در این زمان قدرتی کم تر از داریوش هخامنشی داشته است !
لاجرم 3 سال هم وقت لازم بوده مصر را
بگیرد !چگونه 333 ق.م در حال جنگ ایسوس و در حال دنبال کردن داریوش به طرف بین
النهرین 332 ق.م از مصر سر در می آورد؟
بعد 331 ق.م در عراق است ! (لابد ایشان کاشف هواپیما های جنگی هم بوده است , یا
شاید با ارتش یونان سوار بر قطار سریع السیر بوده ) اقای عزیز , بزرگوار,
گرامی کمی هم تفکر کنید الکساندر به دنبال
داریوش سوم یک نک پا چگونه به مصر رفته و برگشته است ؟ در مورد سال 330 ق.م سخن می
گوییم ! یک کاروان از بابل , بدون جنگ 2
سال طول می کشیده تا مصر برود و برگردد الکساندر چگونه 6 ماهه تا مصر رفته ان را فتح کرده و برگشته ؟ مکتوب بفرمایید الکساندر چه زمانی و چگونه مصر
را فتح کرده است ؟ (دنبال داریوش بود یا دنبال فرعون ؟! تکلیف ما را معلوم کنید
)
2- مکتوب کردند الکساندر به سال 329 ق.م در سغد و بلخ افغانستان
بوده است. سر راه هم تخت جمشید سوزانده است به همدان رفته است از انجا به خراسان
رفته است از خراسان به سیستان رفته است از سیستان به کرمان رفته از آنجا به
افغانستان و بلخ و سغد ! (از اینجاست که دردسر شروع می شود) بفرمایید الکساندر
چگونه 2 ساله این راه را با ان سپاه وسط
کویر و کوه پیموده و این همه قلعه و محل ها را فتح کرده و سر راه در حال شمشیر زدن
آجر و سیمان هم اورده شهر ساخته است؟ همین الان وسط تهران که هیچ وسط آلمان
هم با این همه تجهیزات 2 سال طول می کشد
یک اپارتمان چهار طبقه بسازید ! اقا 320 ق.م چطوری 2 ساله این همه شهر ویران کرده
و ساخته است و جنگیده است و فتح کرده است و ... ؟
3-الکساندر به سال 323 به استناد لوح بابلی در این شهر چشم از جهان
فروبست . و نیکاتور (نیک + آتور یعنی آتش نیک !
بماند) سلوکس اول از سرداران او در سال 306 به جای او نشست که چون حفره
برای عوام فریبی خیلی گود شد ماست مالی کردند که از سال 312 تا 306 گرفتار
جنگ بود و وقت نکرد تاج به سر بگذارد و
شما بفرمایید حفره اول را چگونه پر کنیم ؟ از سال 323 مرگ الکساندر تا سال 312 که
سردار ا و سلوکید مشغول جنگ شد (تا بتواند 6 سال بعد تاجگزاری کند ) 11 سال است +6
سال جنگ اقا = 17 سال بفرمایید با این 17
سال سوراخ این وسط چه کنیم ؟
شاید لوح بابلی مرگ الکساندر دیگری را مکتوب کرده است ؟ شکر خدا
برای به هم ریختن تاریخ تا دلتان بخواهد الکساندر و مهرداد موجود است ؟
نظرتان در مورد این یکی چیست ؟ Alexander I of Epirus king
of Epirus about 342 BC شاید این الکساندری است که 323 در بابل مرده
است ! چون اون که 17 سال اختلافش با جانشینش غیر منطقی است راستی دو تا دیگم هستند
:
Alexander IV
of Macedon , Alexander V of Macedon
شاید هم یکی از این دو تا باشند . حال محبت بفرمایید تکلیف ما را با مرگ او و 17 سال
فاصله جانشینش را مشخص بفرمایید .
تازه اقای X با دلایل قطعی ثابت کردند که پشت سکه های
الکساندر نوشته الکساندروس و همچنین پشت سکه های اشکانی نوشته دوستدار یونان .
پاسخ : خیر , ایشان با استفاده از تفسیر سخن می گویند . و تصور می
کنند مدرک = زورگویی و فحاشی ! ایشان توجه نمی کنند سکه و زبان 320 ق.م koine geek است ایشان
با به هم مخلوط کردن بحث ها مشغول ماست مالی می باشند . پشت سکه اشکانی نوشته فیل
للحنوز تفسیر فرمودند زبان یونانی چون فارسی 2-3 H دارد انقدر کوته فکر هستند که توجه نمی کنند علت
وجود چند ه و ز و ت در فارسی حمله اعراب و مخلوط شدن الفبای انها در فارسی است ,
چه جوابی به ایشان بدهم ؟ بنویسم اقا , اعراب در چه زمانی به یونان حمله کردند که
2-3 تا ه دارند ؟ یا بنویسم اقا , توجه نمی کنی یونانی هر جا هر چه به نفعش نیست
تفسیر روش نوشته است ؟ فراموش کنید ایشان از ال فسیل و بحث با ایشان تلف کردن وقت
است .
حتی نام الکساندر در اثار مصری موجود است و در لوحی بابلی و
پاپیروسی مصری . نام الکساندرس به معنی حامی بشر است .
پاسخ :
تفسیر و بررسی شد شما بفرمایید الکساندر چگونه و در چه زمانی مصر را فتح کرد و لوح بابلی مربوط به کدام
الکساندر است . تا به این سخن ادامه بدهیم .
مورخین یونانی در مورد رود اکسوس این سخنان را زدند؟
پاسخ :
چرا نمی خوانید ببینید یونانی ها سرچشمه و ابریز اکسوس را کجا نوشتند ؟ اکسوس از
کوههای قفقاز سرچشمه می گیرد به دریای کاسپیان می ریزد . الکساندر هم پس از فتح
باختریش تازه به اکسوس می رسد .
باقی سخنان مورخین یونانی را در مورد الکساندرس پذیرفته اید؟
پاسخ :
بله اقا پذیرفته ام بدون تفسیر یونانی و اروپا یی و تفسیر جنابعالی روی آنها .
مورخ
یونانی نوشته 320 ق.م یک شخصی این اطراف
بود . یونانی هم نبود . اول مزاحم خود ما شد . بعد هم رفت به طرف ایران سر راه قصر
یک شاهی که به درستی نمی دانیم کیست (چون هرودوت مورخ خودمان جای تولد هوخشتره با
کوروش کبیر را قاطی کرده لاجرم به گفته او حساب به داریوش سوم می رسد که غلط است)
را سوزاند و دختران او را به اسارت گرفت و دنبال شاه کرد ارمنستان را فتح کرد و از
انجا به دنبال شاه به هندیجان رفت و در سن 33 سالگی در بابل (چون دوست نداریم
بنویسیم به چه علتی تنها می نویسیم : )
مرده است .
در تاریخ
ایران مکتوب است 320 ق.م شخصی با لقب کهرم
= کی هروم از نژاد یونی های آشوری به طرف ایران امد قصر شاه را در بلخ
بامیان=آذربایجان سوزاند پدر و زن او را کشت , ارمنستان را فتح کرد دختران شاه را
به اسارت گرفت و بدنبال شاهی که در پایتخت نبود به هندیجان رفت . شاه را در قلعه
ای در پارس محاصره کرد .ایرانیان او را
گرفتند و در بابل تکه تکه کردند
معلومه
که قبول دارم , در تاریخ کشور ما هم ثبت است . کسی حرفی ندارد اما اون شاه داریوش
سوم هخامنشی نبوده است . اصلا تصور اینکه داریوش حرمسرای خود را 2000 کیلومتر از
پایتخت دور کرده باشد که در ایسوس اسیر الکساندر بشوند همه را به خنده می اندازد .
چرا اسباب مسخره کردن مورخین یونانی را فراهم می کنید ؟ انکه الکساندر یونی با او
جنگیده است اسفندیار و گشتاسپی هستند که حدود 36 سال قبل از کوروش کبیر سر سلسله
هخامنشی بوده اند . 266 سال بعد سرگذشت شخص دیگری در تاریخ ایران با لقب اسکندر
امده است که هیچ ارتباطی با الکساندر یونانی شما ندارد . شما اصلا توجه ندارید که
اصل بحث چیست ! نوشتید بررسی کتاب , کتاب را که نخوانده اید , یک لحظه هم مجال نمی
دهید بگویم ادعا چیست که بر سر ان بحث کنیم!
http://www.ravid.ir