پرسش و پاسخ ویژه 62

پرسش و پاسخ ویژه 62

       تعداد ديگري از پرسش و پاسخ هاي قابل توجه پست هاي مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه هاي املايي و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  بمنظور گسترش محیط دمکرات و آزادی اندیشه و قلم اینترنتی،  این پرسش و پاسخ ها توسط بانو پرنیان حامد پاسخ داده می شود،  جهت پرسش و پاسخ های انوش راوید در اینجا بروید.

   پرسش 1584:  سلام . در مورد کاوه در تاریخ بلعمی امده در زمین اصفهان مردی بود اهنگر و کشاورزی کردی .... منظور این است که کاوه کشاورزی می کرد. نه اینکه او از قوم کرد باشد همانطور که نسل کردان در این تاریخ ها از ازاد شدگان قربانیان ضحاک است. ممنون

   پاسخ پرنیان حامد:  1 ــ  در تاریخ بلعمی رسما به ضم ک است.  فعل انجام دادن و کردن در این تاریخ در هیچ خطی به ضم ک نیامده است  یک یکهو در این جمله دیده می شود پس کشاورزی نمی کرد کشاورزی بود از کردستان و کرد نژاد  .

  2 ــ  با بقیه مدارک چه می کنید؟ گیو و گودرز از نوادگان کاوه آهنگر و پادشاهان اسپهان چند کتیبه در اصفهان امروزی دارند؟ کتیبه آنان سر پل ذهاب چه می کند ؟

  3 ــ  کاوه آهنگر  در بابل بر ضحاک قیام کرد یعنی از شهر اصفهان امروزی بود؟

  4 ــ  کنون کرد دارد از آنان نژاد  چه کسانی افرادی که از دست ضحاک فرار کرده بودند چه کسی بر ضد او قیام کرد همان افراد سر دسته آنها هم کاوه نامی بود این چه ربطی به اصفهان امروزی دارد.

   اسپهان : اصفهان امروزی نیست .

-           مردی در بابل بر ضحاک خارج شد و علمی ببست و مردم اصفهان (اسپهان) از نژاد اویند (تاریخ طبری).

-           به زمین اصفهان (اسپهان) مردی بود کشاورز کُردی و به دیهی و نام او کاوه ...

   این اسپهان به ناحیت بابل و کردستان امروزی است! با اصفهان امروزی چه ارتباطی دارد؟

-           فردوسی در مورد جوانانی که از دست ضحاک نجات پیدا می کنند می گوید :

  کنون کُرد از آن تخمه دارد نژاد.

-           گیو و گودرز پادشاهان اصفهان ( اسپهان) و سپاهان و.. بوده اند،  کتیبه ها و آثار این پادشاهان سر پل زهاب امروزی است و نه در اصفهان امروز !

   پرسش 1585:  سلام . گفته اند نام اسکندر از درخت کندر گرفته شده.  نام این درخت در ساسنکریت به صورت kundora  و در یونانی xondros است که شبیه به الکساند روس هم است .

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام و احتمالا نام کندروس (کرمانشاه) هم از همین نام است،  پس یا کرمانشاه وسط کشور یونان و مقدونیه امروزی است،  یا این شخص ملقب به کندر در حوالی کرمانشاه متولد شده است !

   پرسش 1586:  سلام . اگر خاور و خاوران به معنی غرب باشد , پس چطور در این متن: از سوی باختر دو رود وهرود و اروند ...

   لذا این رود ها شرقی خواهند شد.  نمونه های دیگری نیز هست که دلالت بر غرب بودن باختر می کند. سپاس

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام،  خاور یعنی غرب، خراسان یعنی شرق،  باختر و اباختر یعنی شمال  نیمروز یعنی جنوب،  از شمال دو رود وهرود و اروند راه می افتند،  می روند خلیج پارس دو رود شمالی – جنوبی هستند.

* اگر پهلوانی ندانی زبان <><>  بتازی تو اروند را دجله خوان *

    چگونه دجله در شرق است؟  برای رساندن الکساندر به کشور هند امروزی،  کوههای قفقاز را که کندید بردید افغانستان،  می خواهید دجله را هم بکنیم ببریم افغانستان؟

   پرسش 1587:  درود . در بندهش امده : دهم , ارمن بهترین (سرزمین) افریده شد ..... بخش  16مرحوم بهار در دیباچه در مورد کلمه ی ارمن نوشته  arman   اوستا   - haraxvaiti   رخج،  ایا منظور رخج در ارمنستان است؟

   مورخ یونانی گفته ناحیه رخج تا دریای پونت اکسن (دریای سیاه) امتداد دارد . یا شاید اشتباهی پیش امده؟ سپاس

   پاسخ پرنیان حامد:  هیچ اشتباهی در کار نیست، همین است که این بزرگوار نوشته است، روحش شاد و ای دریغ که دیر رسیدم.  صفحه 254 کتاب مرا باز کنید (اگر دوست دارید می توانید مستقیم به خود اوستا رجوع کنید) از روی اوستا نوشتم "شانزده قسمت خونیرس در اوستا"  این شانزده قسمت در اوستا به ردیف و دقیقا همان شانزده قسمت بندهش است.  حال به قسمت 10 توجه کنید:

  10 ــ  هرهویتی: آراخوی (harauvatis) رخج!  زیبا (افرینش اهرمن: گناه خاک سپاری مردگان).  صفت هم همان است که در بندهش آمده است،  یعنی گناه خاک سپاری مردگان،  اما این یکی  نام به جای ارمن استان در اوستا رخج آمده است پس می توان نتیجه گرفت harauvatis  به ناحیت ارمنستان است.  مورخ یونانی هم که دقیقا همین را تایید کرده است (افغانستانی در کار نیست این پرت و پلا های مفسرین برای بردن الکساندر به هند و از همه مهمتر اتش زدن  خیالی تخت جمشید و کوچک کردن ایرانیان  و مردم بین النهرین  است).

   پرسش 1588:  درود و سلام مجدد بر شما،  چند سوال دیگه:

  1 ــ  درمورد کوروش کیبر بگید؟

  2 ــ  در مورد سلمان فارسی؟

  3 ــ  زمان خلافت امیرالمومنین حضرت امام علی علیه السلام و ایران و ایرانیان؟

  4 ــ  زمان حادثه عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام و ایران و ایرانیان؟

  5 ــ  اگه زبان عربی اونوقت بدین شکل نبوده پس قرآن چطوری به زبان عربی نازل شده؟

   درمورد ازدواج فرزندان حضرت آدم علیه السلام میگن گه امام صادق علیه السلام گفته یکی از فرزندان حضرت آدم با یک حوری بهشتی و دیگری با یک جن ازدواج کرده و ازدواج با محارم نبوده است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام و درود و خسته نباشید. می بخشید جایی به شما به اشتباه گفتند که ما مجتهد هستیم؟ این سوالات شما جز از مورد اول چه ارتباطی به یک پژوهشگر تاریخ آن هم تا زمان اشکانیان دارد که اینجا مطرح می کنید؟ من خودم چنین سوالاتی را می برم از یک مجتهد شیعه می پرسم آنوقت شما از من سوال می کنید؟ استناد به قران کردند آنوقت شما می نویسید خواب دیدند و می گویند که امام صادق (ع) گفته:.... قران را قبول دارید یا می گویند (که معلوم نیست کی خواب نما شده گفته) بردارید این سوالاتتان را ببرید پیش یک مجتهد شیعه اگر در مورد تاریخ تا زمان اشکانیان سوالی هست بفرمایید،  کوروش را هم بار ها نوشتیم،  بالا سمت راست نوشته "ارشیو وبلاگ" در بین پرسش و پاسخ ها مقاله های کوروش مشخص است.

   پرسش 1589:  ابوریحان همه جا اسکندر را یونانی نوشته و شهر مقدونیه را در یونان نوشته است،  فیلیپ برادر اسکندر در تاریخ یونان است. کجا اسکندر را اشکانی خوانده اند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  یونانی که نوشته دقیقا کجاست؟  کشور greek  امروزی؟  محل مقدونیه که می فرمایید روی کتیبه داریوش در بیستون اسکودرا است نه ماکادونی نه ماسادونی حتی هرودوت و دیگر مورخین یونانی هم در باب این مکان سخن نگفتند و اگر نه هرودوت می نوشت اسکودرا.  از این مغ دونی ها در بین النهرین زیاد داریم یکی دست مغان است یکی مغ دونی  نینوا هر کدام دوست دارید انتخاب کنید.  به تاریخ بلعمی – طبری هم رجوع کنید محل این یونانی که می گویید دقیقا وسط بین النهرین مشخص کرده است.

   چرا ابوریحان دو تاریخ اسکندری مشخص می کند؟ کجای تاریخ نوشته جانشین الکساندر برادرش فیلیپ بود؟  روی لوح بابلی دو الکساندر است،  یکی الکساندر پسر ایدم یکی الکساندر پسر الکسا کدام یکی تخت جمشید سوزانده؟  اسم پدر کدام یکی فیلیپ است؟

  همان ابوریحان مگر ننوشته اسکندر از نوادگان عیص بن اسحاق است؟  اشک بن اشاک  اشکانی نیست اما از جزایر اژه است بله؟  یک چند سال دیگر حتما  دارای القابی  چون "لرد و کنت" هم می شود.

   پرسش 1590:  اورده اند که کوروش بعد از عبور از رود اراکسس به سرزمین ماساگت های سکایی رفت  اراکسس = ارس.  لذا ماساگت ها در شمال غربی در دورترین قسمت بودند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام دقیقا همین است که از روی اسناد دیگر و حتی گفته های خود هرودوت و مفسرین و... در کتاب اثبات شد (خود هرودت از غرب به شرق اول قوم ماساکت را نام می برد بعد سکاها و بعد از آنها تاره از مادها نام می برد صد در صد غرب ایران امروزی بودند)

   پرسش 1591:  درود .  ایا برای بررسی اشکال مکانی در زمان ساسانیان اقدام کرده اید؟ منظور از تازیان در منابع ساسانی باید اعراب باشد،  زیرا شاپور شانه های اعراب را سوراخ کرد.  تازی در اینجا به معنی تازنده است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما خیر گرامی از زمان اشکانی به بعد بررسی دقیق نکردم.

اما شما هم دقت کنید : 1 مادر بهرام گور که از ارابی ها بود دختر خاخام بزرگ یهود بود 2 ذوالکتاف کتف اعرابی را سوراخ کرد نه عرب را،  فردوسی را باز کنید نگاه کنید دقیقا نوشته اعرابی = ارابی  ارابی هم می شود ارا + بی (بی = بغ مثال بی ستون مثل بی بی شهربانو ....) 3.  با لغت تازی بازی نکنید. تازی یعنی تازنده من برای شما متن می آورم تازنده اش ارامنه باشند،  از آن طرف متن می آورم تازنده اش ترکان باشند،  از اینطرف متن می آورم تازنده اش اشکانیان باشند،  و... هر کس به طرف شهر شخصی که دارد تاریخ می نویسد حمله کند تازی است. لغت تازی نژاد را مشخص نمی کند. بیش از این نیز چون در حدود بررسی های من نیست سخن نمی گوییم،  اما شما هم  برای بررسی به موارد بالا توجه داشته باشید و با دیدی باز از همه جانب بررسی کنید و از هر گونه تعصب بی جا چه از این سو چه از آن سو جدی خودداری کنید،  به دنبال حقیقت باشید چه موافق عقیده شخصی شماست چه مخالف.  موفق باشید

   پرسش 1592:  اگر یسنا متعلق به ماد ها است چرا در آن اهورامزدا به ایزدان دیگر سروری دارد؟  گاهان زمانش با وندیداد و یسنا و خرده اوستا ... چقدر تفاوت دارد؟

    پاسخ پرنیان حامد:  اگر شما به من بگویید اهورامزدا کجای این کتیبه اردشیر دوم است که جلوی چشم همه ما دارند در ترجمه این اهورامزدا را روی آن تحریف و به  ترجمه اضافه  می کنند:

1.         \ imam \ apadâna \ vašnâ \ AM \ Anahata \ utâ \ Mitra \ adam \ akun

2.         âm \ AM \ Anahata \ utâ \ Mitra \ mâm \ pâtuv \ hacâ \ vispâ \ gastâ \ ut

3.         â \ imam \ tya \ akunâ \ mâ \ vijanâtiy \ mâ \ vinâthayâtiy

: this hall [apadana] I built, by the grace of Ahuramazda ?  , Anahita, and Mithra. May Ahuramazda, ?     Anahita, and Mithra protect me against evil, and may they never destroy nor damage what I have built

   من هم به شما خاطر نشان می کنم اضافه کردن یک لغت مزدا به  اهورا در زمان ساسانی که اوستا بازنویسی شده است هیچ مشکل بزرگی نبوده است.  نمی توانم زمان مشخص کنم تنها می توانم حدودی آن هم حدودی به شما بگوییم کدام قسمت ها اصل قدیمی است و کدام قسمت ها در زمان ساسانی به آن اضافه شده است. همان وندیداد قسمت جمشید را بخوانید قسمت اول اصل قدیمی است از آنجا که اهورامزدا با زردشت سخن می گویید الحاقی است چرا؟  چون اگر قرار است جمشید وری بسازد که مردم را از سیل و آب نجات بدهد این ور نمی تواند زیر زمین باشد و سوراخی به سطح زمین داشته باشد که همه آن زیر خفه شوند نیک اندیش باشید.

   پرسش 1593:  درود . تاریخ بلعمی و دیگر تواریخ اسلامی نوشته که اسکندر برای اینکه امپراطوری اش پا بر جا باشد, حکومت ایران را بخش بخش کرد تا حاکمان با هم درگیر باشند .!

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما اولین جمهوری جهان را با جمله " تا  با هم درگیر باشند"  به منجلاب می کشند. افتخار می کنم که ایرانی (بین النهرینی) هستم و در کشورم  (ایران بزرگ نه مرزهای امروزی) 2000 سال پیش جمهوری شده است و بنیانگذار جمهوری و آزادی در جهان هستیم.

   ادامه پرسش:  اشک بن اشکان نواده ی کسه در این تاریخ ها در زمان اسکندر بوده ولی آنها را جدا نوشته اند .

   پاسخ پرنیان حامد:  پسر برادرش بود.

   ادامه پرسش:  در کدام صفحه بلعمی امده که نخستین شاه رومی اشک بن اشکان است؟ سپاس

    پاسخ پرنیان حامد:   نخستین شاه رومی را نوشته سلم پسر فریدون بود تقریبا 1300 سال قبل از اشک ها و ایلیوس کی سر،   (ilius caesar)  ایتالیایی شده تاریخ!   رم در ایتالیا باید الان آثار باستانی با حداقل 3300 سال قدمت تاریخی داشته باشد تا شاهان رومی ایتالیایی باشند،  من که هیچ پیدا نمی کنم شما جایی را سراغ دارید؟

این سخنانی است که در تاریخ بلعمی آمده است:

   بلعمی می نویسد رومیان از آنجا که بغداد است تا شام داشتندی.  و در جای دیگر از همین تاریخ آمده است :  و فرزندان عیص (اشک) به روم و خزر اند و فرزندان او روم است.  منظور او لابد ایتالیا و یا یونان امروزیست نه؟

   پرسش 1594:  نام فیلقوس در متون پهلوی موجود است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  بر شهرستانهای ایرانشهر موجود است.

   پرسش 1595:  درود . نام اسکندر پسر فیلیپوس در شهرستان های ایرانشهر آمده . فیلیپوس را چطور نوشته؟

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما  اینجا هم  نام دو اسکندر در کتاب آمده  است  توجه کنید:

  بند 12 :  شترستان ئی مرو و شترستان ئی هریه گجستک سوکندر ئی اروما ئی کرت.

           شهرستان مرو  و  شهرستان   هریه   ملعون    سوکندر     اروما    کرد

   بند 53 شترستان  ئی گی گجستک الاسکندر ئی فیلیپوس کرت .....

           شهرستان   گی   ملعون   الاسکندر   فیلیپوس     کرد

   آیا در یک کتاب با یک نویسنده و در یک زمان  سوکندر اروما همان الاسکندر فیلیپوس است که برداشتند همه را الکساندر یونانی ترجمه کردند؟ 

   پرسش 1596:  بلعمی و طبری بارها نوشته اند الاسکندر الیونانی نام شهرش را هم مقدونیه گفته اند.  قوم وی را یونانی نوشته اند. فرنگستان هم احتملا شرق اروپا است که نزدیک یونان است .

   پاسخ پرنیان حامد:  دقیقا همان بلعمی - طبری یونانی که نوشته کجاست؟ به این قشنگی توضیح داده است! یونانی که نوشته greek   امروزی نیست که فرنگستان آن اروپا باشد یونانی که نوشته شمال بین النهرین است چرا به آنچه می خوانید توجه نمی کنید؟ همین یک لغت یونان که ایونی های نینوا باشند کافی است؟  رجوع کنید به کتاب صفحه 153  توضیح کامل آن آمده است به کتاب دسترسی ندارید بفرمایید بر وبلاگ با وجود آنکه صدها بار از کتاب برگردان شده است یک بار دیگر کپی کنم.

    همچنین بلعمی زمان اشکانیان را 500 و اندی آورده و نه 260 !

    -  آن گاه اشکانیان از پس اشک بن داراب مملکت را 260سال بداشتند.

   این وسط تاریخ بلعمی چیه ؟ و یعنی چی؟

   پرسش 1597:  در اسناد میانرودان سندی بر قربانی کردن سومری ها توسط حمورابی یا شاهی دیگر موجود است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  خیر متاسفانه سند مستقیمی در دست نیست تنها از مراسم قربانی انسان سخن و اسطوره به جای مانده است. یکی از مشهورترین آنها قصد قربانی کردن اسماعیل توسط ابراهیم است .

   پرسش 1598:  نام دریای ورو کاش vouro kasha  با نام کاشی ها ارتباط دارد؟  ورو به معنی فراخ شاید باشد.  یا حتی به معنی دریاچه !

   پاسخ پرنیان حامد:  تا آنجا که من می دانم واورو یعنی شمال.  کاش هم دقیقا = کاث  کاس است و کلیه نامهایی که با کاس در ارتباط است از نژاد کاسها به یادگار مانده است مانند:  کاس آن = کاشان، کاس پیین = دریای خزر، کاس پین = قزوین، کارکاسی = همدان و ...... واورو کاسا می شود شمال یکی از اینها نمی دانم کدام شاید کاشان بهترین پیشنهاد باشد.

   ادامه پرسش  : یک دریاچه هم در بندهش امده به نام [ کاس ایه ] که نمی دانم کجاست !

   پاسخ پرنیان حامد:  کاسَ اُیَ   دریاچه ای است که طبق روایات سه تخمه زردشت برای ظهور سوشیانس در آن نگه داری می شود.  این دریاچه را برخی در سیستان و برخی دریاچه ارومیه دانسته اند.  حال اگر به استناد شهرستانهای ایرانشهر بلوچستانی که می گفتند وسط کردستان است لذا سیستان (سکستان –زرنک) هم همان نزدیک دریاچه ارومیه خواهد بود.

   پرسش 1599:  با سپاس از مطالب ارزنده ی شما .. در مورد جمشید و ضحاک گفتید که نماد سومری ها و اکدیان هستند. ایا جنگ های عیلام با سومریان در تاریخ ایران را با نماد می توان بررسی کرد؟

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام و سپاس.  بله گرامی قابل بررسی است اگر ریز و دقیق بخواهید کار میبرد که مشغول هستم اما به صورت کلی:  تور (آشوریان) و سلم (رومیان، رومیه مدائن و بابل) از پسران (نژاد) فریدون و جمشید (سومریان) به ایرج (ایلام) حمله کردند و او را کشتند.

   البته توجه دارید که در تاریخ چنین مکتوب است :

   سومریان 3500-2350 ق.م  اکدها 2334-2279 ق.م ایلام 2193 ق.م  استقلال ایلام از اکد ،  کاسها 1595-1157 ق.م  دوره سومری- ایلامی  2800- 2375 ق.م

   شما دقیقا کدام دوره و کدام جنگ را می فرمایید؟ در دوره سومری – ایلامی جنگی نیست سپس اکدها حکومت می کنند سومر به دو دسته شمالی و جنوبی تقسیم می شود و ایلام اعلام استقلال می کند.

   پرسش 1600:  رتستخم در زبان پهلوی امده است ولی در شاهنامه رستم امده است. رستم نماد سکاییان است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  زرنک یا سکستان طبق آنچه من یافتم در کردستان امروزی خواهد بود و سکا (اشکوزی ها – اشک ها- اسک ها) نیز به خلاف آنچه تا به امروز تفسیر کرده اند در غرب ایران امروزی و غرب دریای خزر بودند. رستم را من شخصا نماد خاندان انشان یعنی کوروش کبیر پدران او و دو پسرش بردیا و کمبوجیه حدس می زنم، تکرار می کنم حدس می زنم.  برگردان رتستخم  توسط فردوسی به صورت رستم بدون ت اول نیز قابل بررسی است، حدس نام رش تخم ها است،  که پس از پادشاهی کی رش تخمگان شدند اسناد دیگری نیز موجود است که می تواند این خدس را تایید کند.

   پرسش 1601:  سلام علیک . ایا در تاریخ سنتی ایران اشاره ای به جنگ های سومریان با عیلامیان شده است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام  بله به پرسش قبلی رجوع کنید مشخص کنید دقیقا کدام جنگ من برای شما مشخص می کنم کدام گفته تاریخ سنتی است.

   ادامه پرسش :  در تاریخ جهان ایا اشاره ای به تسخیر ایران توسط زین گاو و تازیان و شکست انان از افراسیاب شده است؟ متشکر

   پاسخ پرنیان حامد:  افراسیاب نماد پادشاهان آشوری است بله تاریخ جهان تایید می کند هزاران بار آشور به ایران حمله کرده است.  تازیان، یعنی تازندگان ربطی به اعراب ندارد.

   پرسش 1602:  کهرم ایا تغیر یافته ی گوهرمز نیست؟

   پاسخ پرنیان حامد:  گو = گاو  هرمز = اورمزد   خیلی مشکل (ز ) آخر را چه کنیم؟

   ادامه پرسش :  نام اندرمان نیز قابل بررسی است؟.

   پاسخ پرنیان حامد:  چون نمی دانم منظور شما از بررسی،  بررسی و مقایسه با چیست سپاسگزار می شوم اگر بررسی کنید.

   پرسش 1603:  با سلام و خسته نباشید،  این گزارش کوروش در اکباتان متنش را دارید؟

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام خیر گرامی متن اصلی یعنی دستنوشت  و خود فرمان او یافت نشد تنها روی طومار ثبت اکباتان  زیر تاریخ نخستین سال کوروش فرمان نو ساختن پرستشگاه های مختلف پیدا شد که خانه خدا در اورشلیم  نیز جزو آن بود.

   البته سخنی هم دارم این اور = شهر + شلیم = سلیم = سلم مشکل  بیت المقدس امروزی باشد.  به هر تقدیر سند غیر مستقیم است اما مطابق با همان است که در کتاب عزرا 5.6-17 آمده است.

   پرسش 1604:  اگر قبل از ورود رومیان به اروپا , قوم مو زرد در آنجا نبوده پس چطور اسکندر با مردمی با موی زرد و سرخ روی متواجه می شود؟ تشکر از شما

   پاسخ پرنیان حامد:  با سپاس از این ریزنگری شما، دقیقا به علت این بیت فردوسی همه اروپا را زیر و رو کردم .

یک نژاد در اروپا با نام سلت موجود است که صد در صد مو سیاه و چشم سیاه با گوشهایی عجیب هستند.  و کلیه آثار یافت شده در اروپا (که تمدن بزرگی هم نداشتند حتی فاقد خط هستند) تا سده قبل از میلاد از این گروه است. سند صفحه کتاب 202 روی این کاسه تازه اثر دو گروه رومیان+ سلت دیده می شود و قدیمی ترین سند اروپاست.

   چنانچه بپذیریم ظلمات همان قطب شمال در زمستان است،  فردوسی به صورت عجیبی اشاره به محلی پر مار می کند که با حساب گفته های او حدود در کشور آلمان است بورگ به معنای کوه است اما مار در زبان آلمانی هیچ معنی و ریشه ای ندارد،  سپس اشاره به تمدنی می کند که به صورت عجیبی با وجود آنکه زبان یکدیگر را نمی دانند کنار آنها  چادر می زنند که به حدود فرانکفورت در آلمان است.  اما به صورت جالبی در اسکاندیناوی با هم سخن می گویند.  در ایرلند  نیز زبان هم را می فهمند!  تصور می کنم باید با فرضیه مهاجرت کاسها قبل از این گروه به نوار شمالی موافقت کنیم،  حق با شماست گروهی قبل از اینان خود را به اسکاندیناوی از راهی دیگر رسانده بودند،  و سلت ها در این زمان همانگونه که فردوسی هم نوشته است به جنوب انگلستان عقب زده شده بودند. البته توجه داشته باشید هرودوت متولد غرب ترکیه در غرب از وجود سلت ها خبر می دهد.  چه کسی و چه زمانی و از کدام راه به اسکاندیناوی رفته است،  که سلت ها هنوز در میان این دو گروه در اروپا موجود بوده اند باید بررسی بیشتر بشود. البته در ایرلند و اسکاندیناوی هم سند و تمدنی بیش از اروپا یافت نمی شود،  که در باب هزاره ها قبل سخن بگوییم. اگر هم مهاجرتی قبل از این گروه باشد به حدود همان هخامنشیان است.

   پرسش 1605:  سلام . ایا از اریوبرزن و اسکندر رومی سند زنده تاریخی موجود است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  از اریوبرزن ، خاندان او (شجره نامه)  و سکه او موجود است اما به سال 64 ق.م و نه 320 ق.م اسکندر ارومی مهر آیین  لقبی است که با لقب دوم او یعنی میتری دات و یا مهرداد سند تاریخی در همین زمان اریوبرزن موجود است

   پرسش 1606:  سلام . خاور به معنی شرق در شاهنامه است. مثلا کوه اسپروز در محل غروب خورشید است و بالای چین استان = خوزستان است.

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام این شاهنامه :

* یکی روم و خاور دگر ترک و چین <><> سوم دشت گردان ایران زمین *

* نخستین به  سلم اندرون  بنگرید <><> همه روم و خاور مراو را گزید *

* به  تخت  کیان  اندر آورد  پای <><> همه  خواندندیش  خاور خدای *

    این روم شرق ایران است یا غرب آن؟

   کوه اسپروز شمال غرب ایران است،  و شمال غرب خوزستان محلی بین ایران و بیت المقدس امروزی است..

   پرسش 1607:  سلام،  درباره ی باتری 2 هزار ساله که در نزدیکی بغداد در سال 1938 پیدا شده است یک توضیحی بدین ممنون.

عکس پیل اشکانی،  مشروح در تاریخ صنعت و تکنولوژی در ایران، عکس شماره 5745 .

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام،  این اشیاء در بغداد  کشف شد که  به صورت منطقی ساختار پیلی است که می تواند مقدار کمی الکتریسته در حد یک شوک کوچک قلبی برای نجات بیماران ایجاد کند.  این پیل را به اشکانیان نسبت دادند  بر همین وبلاگ بر سر سخنی دیگر سکه ای از دوران هخامنشیان ارائه شد،  که آقای حماسی گرامی توجه مرا به پشت این سکه جلب کردند با سپاس از ایشان.

عکس سکه تیسافرن،  عکس شماره 6190 .

   آیا بر این پشت سکه تیسافرن نماد همین پیل است؟  همچنین آقای صلح دوست گرامی نیز اشاره به زره های هخامنشی کردند،  که روی آن آب طلا است. آب طلا نیاز به الکترولیز  دارد.

    با سپاس از توجه همه این دوستان و بزرگواران،  از همه عزیزان تقاضا دارم نظرات خود را در این باره و دیگر موارد  بیان کنید تنها با همکاری می توانیم تاریخ کشورمان را احیا کنیم،  پاینده باشید.

   عکس یکی از 17 سپر هخامنشی،  که بتازگی در کشور یونان کشف شده اند،  بزودی مشروح آنها را در تاریخ جنگ افزار های ایران می نویسم،  عکس شماره 1443.

نام های جغرافیایی تاریخی 2

   نام های جغرافیایی تاریخی

    ... کلیک کنید:  ادامه در پست قبلی و بعدی ...

   خورآزمیا [h]uvarasmiya اووآرزمیی،  نه خراسان امروزی است،  و نه خوارزم امروزی!

  در تاریخ بلعمی با نام نجران آمده است،  و در جای دیگر از همین تاریخ می گوید:  این مردمان نجران هم از عرب بودند،  از بنی تغلب و سبب ترسایی ایشان آن بود از میان بت پرستان که ایشان از اول بت پرست بودند.  به یاد نداریم که مذهب رسمی خراسان امروزی هیچگاه ترسایی بوده باشد!  همچنین در نقشه جغرافیای امروزی تعداد زیادی خراسان موجود است،  به طور مثال:  خراسان نام شهری در شمال شرقی ترکیه امروزی است. این شهر در شرق ارزروم می باشد.  به قسمتی از کتاب مادها و پارسها اثر ویلیام کالیکان توجه بفرمایید:

   نظر عمومی مورخین بر این است که در خورزمیا choresmia  در زمان کورش مردم از ظهور قائد و پیامبر مذهبی به نام سپیتما – زاراتوشتر یا همان زردشت به خوبی استقبال کردند.  محل این پیامبر در متون قدیم ایران به کرات ایران ویج و آذربایجان است،  پس این خوارزمی در خراسان امروزی نیست،  و به حوالی آذربایجان امروزی است.

   با این که می توان مطمئن بود که از جانب شرق کورش حدود متصرفات خود را  به رود سیر دریا  jaxartes محدود نمود،  ولی از استحکامات و برج و باروی جنگی که به گفته نویسندگان کلاسیک به وسیله کورش ساخته و نام شهر کرشاتا (شهر کوروش ) یا سیروپولیس هم آورده شده،  از نظر باستانشناسی اثری دیده نمی شود.

   جانب شرق یعنی چه؟  جمله بعدی سخن از رودخانه سیردریا به میان است jaxarts  که به نوشته همان نویسندگان کلاسیک از کوه های قفقاز سرچشمه می گیرد،  و به دریای کاسپین می ریزد!  البته این مکان در شرق یونان و اروپای امروزی می باشد،  ولی در شرق ایران امروزی نیست!  چه عجب است که از قلعه و استحکامات کوروش در شرق ایران امروز خبری نیست؟  اگر تمامی زمین های خراسان امروزی را هم بکنید این برج و بارو را در آن محل نخواهید یافت.  کرش اتا یا کرداوروش باید احتمالا همان کنداورش یا کندروش محل جنگ های داریوش کبیر با مادها باشد و خور (خورشید) آزمیا که ریشه از خوزستان دارد،  باید در همان نواحی خور میشان = کرمانشاه باشد.  در ماوراء این رودخانه اقوام ماساژتها که نژاد آریایی بودند به کورش تسلیم نشدند.  این مردم که خوراکشان ماهی بود (ماهی خوراک اصلی مردم کناره دریا هاست!)،  و بنا به گفته نیمه افسانه ای هرودوت ملکه تامیریس بر آنها حکومت می کرده با کورش به رزم پرداخته اند،  و در همین جنگها بود که کورش جان خود را از دست داد.

   سوگود:  سغد امروزی نیست،  محلی در کشور ترکیه امروزی می باشد.

  -  زمین سوکوستان به راه  ترکستان به چین (hwcyst n) به ناحیت اباختر است، (بندهش)  در بندهش از کشوری به نام سوکوستان در نزدیکی دایئتی در ایران ویج نام برده شده،  که آن را گوپت هم گفته اند.  دکتر احمد تفصیلی نوشته است (گوبد پسر اغریث است جزء اول نام او گو است که همان سغد است،  بنابر این نام وی به معنی حاکم گو است، (اوستا).  سوغود در سنگ نوشته های نقش رستم از باکتریا بیش از 400 کیلومتر دور است.

   داریوش شاه گوید:  این شهریاری که من دارم از سکا ها که آنها آنطرف سغد هستند،  از آنجا تا به حبشه ... (کتیبه داریوش کبیر)

   پارس, پارت:  کلیه اسامی که از ریشه لغت پارس می باشند،  در غرب ایران امروز می باشند.

834 ق.م،  در سند آشوری نام پارس و ماد در جنوب دریاچه ارومیه با هم آمده است.  پارس ها به جنوب مهاجرت کردند،  و سرزمین های سر راه خود را پارس, پارسوا, پارسوماش, و پارسه نام نهادند. (احمد توکلی).

   پارسه:  فارس

   پارسوا:  محلی در نزدیکی (namri)  در باختر دریاچه ارومیه است.  اولین پارسوا را سابقاً در میاندوآب و سلدوزی دانسته،  و در قرن اخیر با قاطعیت بیشتر آن را در ماهیدشت کرمانشاه یا حوالی روانسر نوشته اند. (احمد توکلی).   

   پارسوماش:  در حاشیه کوه بختیاری محلی هم مرز اعیلام است.

   اران:  آیرها arians) haravia) هرات نیست،  طرز لباس پوشیدن آنها از سبک مادی است،  با کمی تغییر در کلاه یا اسلحه.

   آریان یا آلان در شمال رود ارس در قفقاز حدود آذربایجان شرقی است. (احمد حامی).

   ایرانشهر:  ایرانشهری که در تاریخ ایران از آن یاد شده است کشور ایران امروزی نیست.  ایر – ان – شهر،  منظور شهر آیرها است،  که می تواند به راحتی همین اران در شمال رود ارس و در نواحی آذربایجان شرقی باشد.

   کندروس:  این ناحیه مهمترین ناحیه برای این کتاب است،  چرا که اسکندر را اس کندر یا اس کندروس = شاه کندروس میدانم،  و خوشبختانه داریوش کبیر در کتیبه اش به آن اشاره می کند:

   - پس از بابل خارج شدم و به ماد رسیدم فرورتیش که خود را پادشاه ماد نامیده بود با سپاه خود به شهر (کوندروش) کندروش = کندروس در ماد در آمد تا با من نبرد کند.

   - نبرد کندرو که در جلگه دامنه بیستون انجام شد،  برای داریوش اهمیت بسیار داشت،  و از این جهت سخره های بیستون را که شاهد پیروزی او بود،  برای نقر نوشته های خود انتخاب کرد. (ویلیام کالیکان)

   رنگهه: ( rangha)  نینوا پایتخت آشوریان.

   کرج, کرخ میسان:  در غرب ایران است.

   -  (ایساباداردشیر) به زمان اردشیر بابکان:  خود برفت از اهواز و به میسان شد. پادشاه دیگر بود و شهر همچندان اهواز.  ملکی بود نام او بندو او را بکشت و شهری بنا کرد کرخ میسان (کرج میسان).  (تاریخ بلعمی).

   - شاهنامه فردوسی:

   ز بغداد گردان با زنگه شاوران                    گزیده سپاهی ز گردان کرخ

   میسان:  خور میثن یعنی میهن خورشید و نام باستانی کرمانشاه است.  ( احمد حامی).

   سپاهان:  محلی در نزدیکی خوزستان و در غرب ایران امروز است.

   - اوله رود:  را سرچشمه از سپاهان است،  به خوزستان بگذرد به دجله فراز ریزد.  او را در سپاهان مسرگان رود خوانند.  (بندهش)

   اسپهان: اصفهان امروزی نیست.

   مردی در بابل بر ضحاک خارج شد و علمی ببست و مردم اصفهان (اسپهان) از نژاد اویند. (تاریخ طبری)

به زمین اصفهان (اسپهان) مردی بود کشاورز کُردی و به دیهی و نام او کاوه ...

   این اسپهان به ناحیت بابل و کردستان امروزی است!  با اصفهان امروزی چه ارتباطی دارد؟

   فردوسی در مورد جوانانی که از دست ضحاک نجات پیدا می کنند می گوید:

   کنون کُرد از آن تخمه دارد نژاد

   گیو و گودرز پادشاهان اصفهان ( اسپهان)،  و سپاهان و... بوده اند،  کتیبه ها و آثار این پادشاهان سر پل زهاب امروزی است،  و نه در اصفهان امروز!

این خود پیکر گودرز شاه بزرگ پسر گیو شاه بزرگ است.

   چینستان:  چین استان, حینستان،  کشور چین امروزی نیست.  استانی در جنوب بین النهرین بوده است.

 و آنان که به سرزمین سین اند که چین استان است. (بندهش)

 سین یا سئن خدای ماه در آسیای غربی, خدای سامی ها (اکد) بوده است. سامی ها در نواحی خوزستان و شمال زاگرس بودند. میان دو رود را از نظر نژاد مردمان در آن زمان به دو دسته تقسیم کرده بودند:                 

 شمال:   1. آشنویه = هوری، 2. ماری،  3 . آشوری  که مردم آن را هیکوس میگفتند.

 جنوب:  1. السین،  2. لارسا،  3. بابل   اتحادیه ای که پایتخت آن بابل بوده است.

-  السین مردمان سرزمینی از سرزمینهای جنوبی بین النهرین.

   در شاهنامه فقفور چین آمده است.  فقفور که همان بغ پور میترایی است،  لقب پادشاهانی است که به این دین و آیین بودند.  تا به امروز نشنیده ایم که در کشور چین امروزی مذهب میترایی رایج بوده باشد.

- کی خسرو در جنگ با تورانیان به میلاد می گوید به ترکستان اندر شو به راه چینستان. (تاریخ بلعمی)

   پس از سوی ایران  چینستان محلی است،  سر راه ترکستان و اول چینستان بوده بعد ترکستان.

همچنین اسکندر از چینستان به مغرب و حجاب ظلمت رسید.  (تاریخ بلعمی)

 طبق روایت بندهش و اوستا به محل زندگی سین ها چین استان (چینستان) می گفتند،  و در همسایگی جنوبی آنان در سواحل خلیج فارس استان یا کشوری با نام هند قرار داشته است،  که امروزه به آن هندیجان گفته می شود.

   هند:  هند تاریخ ایران کشور هندوستان امروزی نیست،  هندیجان در جنوب ایران است.  نام باستانی کشور هندوستان امروزی آریا بهارات  و نام امروزی آن india ایندیا می باشد،  و تنها ما ایرانیان این کشور را با عنوان هندوستان می شناسیم!

در " کفالایای مانی" آمده است،  که او در سده سوم میلادی از بابل با کشتی به هند, به فارس و از آنجا به بابل به میشان و به خوزستان رفته است, هندی که مانی به آنجا رفته, هند جنوب خوزستان است،  و گرنه شبه قاره هندوستان امروزی در سده سوم میلادی نامش هند نبوده است.  از این گذشته مانی شناسان باختر مانی را در راه هند روانه کشور کوشانیان و کابل کرده اند،  که نمی شود با کشتی به آنجا ها رفت.  زمان هم برای مانی برای رفتن و برگشتن به شبه قاره هند امروزی کافی نبوده است،  زیرا مانی در واپسین سال پادشاهی اردشیر با کشتی به هند رفته و پس از به تخت نشستن شاپور که پشتیبان مانی بود به تیسفون بازگشته،  و به دیدن شاپور رفته و کتاب شاپورگان را به نام او نوشته است.  از رفتن مانی به هند تا بر تخت نشستن شاپور کمتر از یکسال بوده،  و مانی در آغاز پادشاهی او به دیدنش رفته است.  مانی نمی توانسته دو, سه ساله به هندوستان امروز رفته باشد،  یکسال در آنجا دین خود را تبلیغ کرده،  و از راه فارس به بابل برگشته باشد. (احمد حامی)

   اسامی هند در ایران:

هند اولیا:  که در زبان فارسی هند کوهستانی است،  قسمتی در جنوب خوزستان است.  امروزه نام آن هندیجان است،  و رود پر آب آن هندیان (زهره) به خلیج فارس می ریزد.  مردم آن گنوسی ها هستند.

هندزمین:  دهی در تارم جنوب زنجان.              -           هندکندی:  دهی در تارم شمال زنجان.

هندخاله:  دهی در شهرستان فومن.                 -           هندوکلا:  در شهر آمل.

هندومرز:  در نوشهر.                                             -           هندآباد:  در سردشت.

هندمینی:  در شهر ایلام.                                           -           هندی من:  در شهرستان سنندج.

هنده:  در بروجرد.                                     -           هندی:  در خرم آباد.

هندآباد:  در نیشابور.                                              -           هندوارک:  در سبزوار.

هندوالان:  در طبس.                                               -           هندیز:  در سیرجان.

هندچوب:  در نایئن.                                                -           هندو آباد:  در اردکان.

هندوکش:  در شهر فریدون.                    -        هندرائی: جزیره ای در خلیج فارس.

چشم هندی:  در موسیان.                                                                 (احمد حامی)

     هندوستان دورترین نقاط مشرقی مسکون است،  در مشرق هند زمینهایی است که به کلی شنزار است!  در این بیابان ها پر از خاک طلاست.  (هرودوت اصلی)  گویا این خاک طلا را حیوانی که او آن را مورچه مینامد در موقع حفاری لانه به بیرون می ریخته است،  و مردم آن را (در موقع استراحت این حیوان در گرمای ظهر در زیر زمین) با شتر جمع آوری می کردند،  در هر صورت توضیحات او با هندوستان امروزی جور نمی باشد.

     از روی شکل های تخت جمشید پروفسور بارنت میگوید:  هندی ها (hindush) با سینه های برهنه و هدیه آنها الاغ و گرد طلا است،  (نه فیل نه عاج فیل که الاغ حیوانی که معلوم نیست  اصلا در کل هندوستان موجود باشد!)

     در زمان پادشاهی ایرج به یمن اندر ملکی بود او را رایش از بهر آن خواندندی که بسیار غنیمتها بیاورد و جنگها کرد و پادشاهی او تا زمین هندوستان برسید،  (بین یمن و هندوستان امروزی کشور پهناوری با نام  ایران موجود است!  که بر حسب اتفاق روزگار در آن زمان پادشاهی قدرتمند با نام ایرج داشته است،  که یا این رایش باید ایران را گرفته باشد تا همسایه هندوستان شده باشد،  که چنین سخنی در تاریخ نیست و یا این هند, هندوستان امروزی نیست!) و با ایشان جنگ و کشتن کرد و خواسته ها و بردگان از زمین هندوستان بیاورد.  (تاریخ بلعمی)

     به زمان آسا (پسرزاده سلیمان ابن داوود) میان او و ملک هندوستان زرج حرب افتاد،  (هندوستان تا بیت المقدس!).  (تاریخ بلعمی)

     سرزمین هند امروزی یکی از بخشهای ایران هخامنشی به شمار می رفته،  و نام آن در آن زمان آریا بهارات بوده است.  در هند باستان = آریابهارات  لشکر کشی داریوش بزرگ را سرآغاز تاریخ خود می دانسته اند.  خاندان موریان در زمان هخامنشی و spooner پس از آن در این منطقه شاهان ایرانی بوده اند.

   در کتاب ایران بزرگ آقای امید عطائی فرد می نویسد:

آنچه که امروزه به نادرست "هند و اروپایی" و" هند و ژرمنی" خوانده می شود،  و نامی از ایران ندارد باید آریایی خواند.  کاربرد اصطلاح  "هند و اروپایی" خیانت و نادانی درباره تاریخ و فرهنگ است.  ایرانیان (آریاها) دیرین ترین مردمان,  و نیاکان تیره های هندی و اروپایی به شمار می روند.

   مشکل اصطلاح "هند و اروپایی" آن است که هندی که از آن سخن به میان است آریابهارات (کشور هندوستان امروزی) نیست،  بلکه  دولت و فرهنگ هخامنشیان پارس نژاد و اروپای آن اروپه باستانی است،  که مردم آن از تخمه ی تهمورث منظور آیر ها می باشند،  که اگر جمع "ها" عربی را از آن برداشته و فارسی آن را که "ان" است به کار بریم آیران یا ایران نتیجه می شود،  نژاد آیران که هرودوت آن را به صورت arians  آریان آورده است در آران  در شمال رود ارس بوده اند،  و کوچ های اری ان (آریایی ها) از این منطقه صورت گرفته است،  این تغییر مکان که بر اثر جنگها و.... از طرفی به سوی اروپای امروزی (فتوحات اسکندر در اروپا)،  و از سوی دیگر به سوی آریابهارات (مهاجرت شکست خوردگان جنگی و مزدا کیش در جنگ اسکندر)،  صورت گرفته است اصطلاح هند و اروپا را به وجود آورده است.  در مورد هند و کرمان (ژرمان) و یا آریایی های کرمانی (ژرمانی) نیز جز آنکه بگویم محل کرمانشهری که در تاریخ ایران آمده است کرمانشاه امروزی است،  بهتر است هیچ نگوییم که خود این نام به خوبی گویای واقعیت آن است.  

   هند, هند استان, هندویش در ناحیه هندیجان و جنوب غربی ایران امروز بوده است.

   فرهنگ کشور هندوستان امروزی (آریابهارات)،  هرچه که بوده است و هر قدمتی که دارد و هر تاثیری که در فرهنگ ایران کرده است،  بحثی است که از موضوع این کتاب خارج است،  حتی اگر کسی بگوید دولت هخامنشی و پارسیان پس از لشکرکشی به آریابهارات دارای فرهنگی عظیم تر و پیشرفته تری شدند قابل پذیرش است در این کتاب تنها و تنها  ادعا شده است که محل هند استانی که در تاریخ ایران آمده است,  استان یا کشوریست که مرزهای غربی آن در هندیجان (کرانه شمال غربی خلیج فارس) و مرزهای شرقی آن پس از لشکرکشی داریوش کبیر به آریابهارات در شرق این سرزمین و قبل از این لشکر کشی به گفته هرودوت کویر لوت در مرکز ایران امروزی بوده است.

   تبت:  با تبت امروزی ارتباطی ندارد و محلی در غرب ترکیه امروزی بوده است،  این نام دو بار در تاریخ بلعمی آمده است: 

پس از کشته شدن ارجاسب به دست اسفندیار،  از کاسه رود (بندهش: روت کاسیک) و مهرروذ (بندهش: رود مهروا) گذشته و به شهر افراسیاب و هشت کنگ (شاهنامه فردوسی: بهشت کنک) رسیده آنجا را می گیرد.  از آنجا بگذشت و همه ترکستان سراسر بگشت تا به تبت برسید.

زاید پادشاه یمن به زمان گشتاسپ:  بر در هندوستان بنشست.  ملک چین او را هزیمت کرد. آنگاه خود به لشکر شد به چین و راه ترکستان بر گرفت و به حد تبت اندر شد،  و دوازده هزار مرد عرب به تبت دست باز داشت تا اگر از خاقان هزیمت شود به پناه ایشان باز آید و پشت او نگاه دارند و برفت و خاقان را بشکست و چینستان را غارت کرد،  و از راه هند به یمن بازگشت.  و آن عرب را که به تبت گذاشته بود همه آنجا بماند و امروز به نواحی تبت از نسل عرب یمنی هنوز مانده است!  و استر و چهارپای نیکو به ترکستان همه از ایشان خرند!

   فقط می تواند محلی در غرب ترکیه امروز باشد.

   سند:  هیچ ارتباطی با محل سند امروزی ندارد محلی در آشور بوده است.

  - کاسه رود (بندهش: روت کاسیک):  به آب توس شهر بیاید.  آن را آنجا کسف رود خوانند. این همان رود وه است که آنجا کاسه خوانند.  در سند نیز کاسه خوانند.  (بندهش)

   نام این رود از ریشه لغت کاس ها یا کاسپها  نژادی در شمال و غرب ایران است.  وه = آشور این هم در غرب ایران بوده است.

   یونان:  در مورد این  کشور نیز باید بدانیم که تنها ما ایرانیان آن را به این نام می خوانیم چرا؟

یونی ها قبیله ای که در غرب آسیا بودند در اثر جنگ ها به جزایر یونان امروزی مهاجرت کردند،  یا بهتر بگویم پناه بردند.  آنها نه تنها لوازم خود که فرهنگ و نام مکانها را نیز با خود برده اند و ما به علت شناخت این قوم آن جزایر را به یونان میشناسیم،  در حالی که اروپاییان که با قبیله گریش رو به رو بودند این کشور را با نام آنها می شناسند (greece).  یونی ها به نظر همان قبیله هیونی یا خیونی تورانیان می باشند،  که در تاریخ ایران نام آنها فراوان آمده است،  و در آن زمان در  غرب ترکیه امروزی و مرز آنان با ایران رود سیحان یا جیحان بوده است.

   مصر:  کشور مصر امروزی نیست.  نام کشور مصر امروزی egipt است،  و باز تنها ما ایرانیان آن را با نام مصر می شناسیم!  هرودوت می نویسد:

   جماعت فنقی ها بنا بر سنت اظهار می دارند،  که در عهد قدیم, ساکن حدود خلیج فارس بوده اند،  و سپس به کرانه های سوریه و در سامانی تا حدود مصر که فلسطین نام دارد  مهاجرت کرده اند.

عکس شماره 6103 .

سرزمینها در کتیبه داریوش:

    بیستون                                               تخت جمشید                                  نقش رستم

1. پارسیان ( parsa )                                           ----                               پارس

2. عیلامی[h]uraga))                               خوزستان = اووج             خوزستان = اوو   

3. بابلی ( babirus)                                 بابل = بابیروش               بابل = بابیروش

4. آشور  (atura)                                          آشور = آثورا                         آشور = آثورا

5. عربان  (arabaya)                              عربستان = اربای             عربستان =اربای

6. مصر  (mudraya)                              مصر = مودرای آ             مصر = مودرای

7. مردم دهیو (tyaiy darayahya)                         ساکن خشکی دریا *                      سکهای**

8. ساردی ( sparda) ***                     سارد = سپرد                      سارد = سپرد

9. ایونی ( yauna )                                  یونان = ی اونا                             یونان = ی و ن

10. ماد (mada)                                      ماد = ماد                                    ماد = ماد           

11. آرمینا (aimena)                               ارمنستان = ارمین              ارمنستان = ارمین

12. کاپادوکیان (kat[a]patuka)                 کپدوکیه = کت پتوک                        کپدوکیه = کت پتوک

13. پارتیان  (partava)                            پرثو = پرثو                                 پارت = پرثو       

14. زرنگ  (saraka) سیستان !                  زرنگ = زرک                              زرنگ = زرک     

15. ایرها  (haraiva) هرات !                     هرات = هرئی و                            هرات = هرئی و

16. خوارازمی ([h]uvarasmiya)              خوارزم = اووآرزمیی                     خوارزم = اووآرزم یس

 

 

 

17. باکتریا (baktris) بلخ !                             بلخ = باختریش                                            بلخ = باختریش

18 . سوگود (suguda) سغد !                      سغد = سوگد                                 سغد = سوگود

19. گندار  (gandarav) قندهار !                 گندار = گدار                                 گندار = گ دار

20. سگاها (saka)                                   سکایی ها = سکا                           ---

21. ثت گوشیان (tatagus)                         ثت گوش = ث ت گوش                  ثت گوش = ث ت گوش

22. اراخوزی harauvatis)) رخج !  رخج = هرووتیش                         رخج = هرووتیش

23. ماکا (maka) مکه                              مک  = مک                                 مک ها = مچی یا

24. ---------                                           هند = ه ئیدوش                             هند = هیدوش

25.---------                                            --------                                      حبشه = کوشی یا

26.----------                                           --------                                      سکودر = سکودر

 * آنهایی که ساکن خشکی هستند = ت ی ئیی اشک ه یا اتا ,  

   آنهایی که ساکن دریاها هستند =  ت ی ئیی دری ه با اتا ,

   و کشورهای ماوراء دریا  = دهیا و ت یا پر دری

 ** سکایی های هوم نوش = سکا هوم ورگا,

   سکایی های تیز خود = سکا تی گرخ ودا,

   سکا های ماوراء دریا = سکا تی ئیی,

   یونانی های سپر روی سر = ی ونا تک برا پوتای آ.

   *** اسپارت = سارد و لیدی

 

   عکس شماره 6104 .

    ... کلیک کنید:  ادامه در پست قبلی و بعدی ...

   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir